1 از سینه و دل ما نشنید کس صدایی مردیم از جدایی ای سنگدل کجایی
2 محمل گذشت و لیلی نشنید زاری ما تا گرد کاروان هست ای ناله دست و پایی
3 در مذهب نکویان کفر است چین ابرو چون گل شکفتهرو باش گر همدم صبایی
1 آرام نگاهت ز دل سنگ گرفته است لعل تو خراج از می گلرنگ گرفته است
2 خون بسکه به یاد رخش از دیده فشاندیم از گریه ما لاله به خون رنگ گرفته است
1 بازآ که دل از داغ تو آراسته تن را پر ساخته زین لاله سراپای چمن را
2 ای روشنی دیده چو گشتی ز نظر دور زنهار فراموش مکن حب وطن را
1 گاه آبادم نماید گاه ویرانم کند چرخ سرگردان نمیدانم چه با جانم کند
2 طعمه مور ضعیفام عاقبت در زیر خاک گر به روی تخت همدوش سلیمانم کند