نگردد یارب این از واعظ قزوینی دیوان اشعار 55

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

نگردد یارب این فرخنده منزل، خالی از مهمان

1 نگردد یارب این فرخنده منزل، خالی از مهمان ز روی چون گل یاران بود پیوسته گلریزان

2 نباشد بر در و دیوار آن، آیینه ها هر سو که هر یک هست چشم انتظاری بر ره مهمان

3 ز بس افتاده است ایوان این زیبا بنا، دلکش بچشم دلبران ماند، که باشد طره اش مژگان

4 از آن چون خانه آیینه لبریز صفا باشد که روشن شد چراغش از صفای مقدم یاران

5 در آن از باد دست افشانی رقص نشاط دل عجب نبود، فتاده موج اگر بر شیشه الوان

6 بروی یکدگر غلتید در باغش گل و سنبل تو گویی این چمن خورده است، آب گوهر غلتان

7 عزیزان چون ز من جستند تاریخ بنای آن بگفتم:«باد این زیبا عمارت مجمع نیکان »!

عکس نوشته
کامنت
comment