- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سوی بزمت نگذرم از بس که خوارم کردهای تا نداند کس که چون بی اعتبارم کردهای
2 چون بسوی کس توانم دید باز از انفعال اینچنین کز روی مردم شرمسارم کردهای
3 ناامیدم بیش از این مگذار خون من بریز چون به لطف خویشتن امیدوارم کردهای
4 تو همان یاری که با من داشتی صد التفات کاین زمان با صد غم و اندوه یارم کردهای
5 ای که میپرسی بدینسان کیستی زار و نزار وحشیم من کاینچنین زار و نزارم کردهای