- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به کوی یار مرا جور آسمان نگذاشت گذاشت اینکه بمانم به کویش آن نگذاشت
2 فغان ز بیم خزان داشت بلبل و گلچین گلی بگلشن تا موسم خزان نگذاشت
3 نه از هلاک من پیر آن جوان نگذشت که در جهان کسی از پیر و از جوان نگذاشت
4 مرا جفای تو نگذاشت بر در تو و من ز شرم روی تو گفتم که پاسبان نگذاشت
5 خیال هیچ غمی هرگزم بدل نگذشت که روزگار همان غم مرا به جان نگذاشت
6 ز آشیانه نیارم بکنج دام تو یاد که ذوق او بدلم شوق آشیان نگذاشت
7 زرشک دوستی اش آسمان دو کس با هم به عهد آن مه بی مهر مهربان نگذاشت
8 به پیش تیر کمان ابرویی (سحاب) دلم نشانه ایست که تیرم از آن نشان نگذاشت