1 نکند دانا مستی نخورد عاقل می ننهد مرد خردمند سوی مستی پی
2 چه خوری چیزی کز خوردن آن چیز ترا نی چون سرو نماید به مثل سرو چو نی
3 گر کنی بخشش گویند که می کرد نه او ور کنی عربده گویند که او کرد نه می
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای ز عشقت روح را آزارها بر در تو عشق را بازارها
2 ای ز شکر منت دیدار تو دیده بر گردن دل بارها
1 جام می پر کن که بی جام میم انجام نیست تا به کام او شوم این کار جز ناکام نیست
2 ساقیا ساغر دمادم کن مگر مستی کنم زان که در هجر دلارامم مرا آرام نیست
1 زهی مه رخ زهی زیبا بنامیزد بنامیزد زهی خوشخو زهی والا بنامیزد بنامیزد
2 غبار نعل اسب تو به دیده درکشد حورا زهی سیرت زهی آسا بنامیزد بنامیزد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **