1 نکند دانا مستی نخورد عاقل می ننهد مرد خردمند سوی مستی پی
2 چه خوری چیزی کز خوردن آن چیز ترا نی چون سرو نماید به مثل سرو چو نی
3 گر کنی بخشش گویند که می کرد نه او ور کنی عربده گویند که او کرد نه می
1 راه عشق از روی عقل از بهر آن بس مشکلست کان نه راه صورت و پایست کان راه دلست
2 بر بساط عاشقی از روی اخلاص و یقین چون ببازی جان و تن مقصود آنگه حاصلست
1 ای از بنفشه ساخته بر گل مثالها در آفتاب کرده ز عنبر کلالها
2 هاروت تو ز معجزه دارد دلیلها ماروت تو ز شعبده دارد مثالها
1 گر شبی عشق تو بر تخت دلم شاهی کند صدهزاران ماه آن شب خدمت ماهی کند
2 باد لطفت گر به دارالملک انسان بروزد هر یکی را بر مثال یوسف چاهی کند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به