1 نحم خیالت گردد چو طالع در چرخ آیند اهل صوامع
2 رو مینماید دل میرباید لیکن نپاید چون برق لامع
3 آن هم بوقتی بر نیک بختی کو کرده باشد رفع موانع
4 گه دل رباید گه جان فزاید گه غم زداید دارد منافع
5 دلخستگانیم بر خاک کویت تا تو کرائی بختست و طالع
6 بر درگه تو بهر شفاعت جز تو نداریم خود باش شافع
7 دیگر نگوئی ای فیض الا شعری که باشد اندر مجامع
دیدگاهها **