- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تلخی نکند شیرین ذقنم خالی نکند از می دهنم
2 عریان کندم هر صبحدمی گوید که بیا من جامه کنم
3 در خانه جهد مهلت ندهد او بس نکند پس من چه کنم
4 از ساغر او گیج است سرم از دیدن او جان است تنم
5 تنگ است بر او هر هفت فلک چون می رود او در پیرهنم
6 از شیره او من شیردلم در عربدهاش شیرین سخنم
7 می گفت که تو در چنگ منی من ساختمت چونت نزنم
8 من چنگ توام بر هر رگ من تو زخمه زنی من تن تننم
9 حاصل تو ز من دل برنکنی دل نیست مرا من خود چه کنم