با ذوق گریه از دل خوناب از اسیر شهرستانی غزل 438

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد

1 با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد تا ابر مایه دارد سیلاب کم نگردد

2 کی گریه می تواند خالی کند دلم را از کاسه حبابی گرداب کم نگردد

3 در دست اهل همت سیماب می شود سیم از کیسه لئیمان سیماب کم نگردد

4 تنگ است چشم گردون تنگ است عرض مطلب منگر که از بساطش اسباب کم نگردد؟

5 مردم اسیر و باقی است در سرخیال ساقی کیفیت محبت از خواب کم نگردد

عکس نوشته
کامنت
comment