دانی که جان به فکر از ابراهیم شاهدی دده غزل 40

ابراهیم شاهدی دده

ابراهیم شاهدی دده

ابراهیم شاهدی دده

دانی که جان به فکر لبت در چه حال بود

1 دانی که جان به فکر لبت در چه حال بود گه غرق آب کوثر و گه در زلال بود

2 خال سیه ز روی ملاحت بر آن جبین گویی به بام کعبه معنی بلال بود

3 با آنکه عقل موی شکافد خرد ندید در حل مشکلات دهان تو لال بود

4 در نسبت جمال تو حیران شدند خلق زیرا که حسن طلعت تو بی مثال بود

5 با ذره دهان توام حیرتی گذشت کانجا نه عقل و فهم و خرد ر ا مجال بود

6 اندر خیال موی میان تو شاهدی مجنون صفت همیشه خیا لش محال بود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر