1 دانی ، شها ، که دور فلک در هزار سال چون من یگانه ای ننماید بصد هنر
2 گر زیر دست هر کس و ناکس نشانیم اینجا دقیقه ایست ، شناسم من این قدر
3 بحرست مجلس تو و در بحر بی خلاف لؤلؤ بزیر باشد و خاشاک برزبر
1 رایت شرع و ملک منصورست آیت علم عدل مشهورست
2 بخداوند خسروان خاقان که جهانش مطیع و مأمورست
1 چون بر وزد بچهرهٔ تو ، ای نگار ، باد گردد ز نقش چهرهٔ تو پرنگار باد
2 هستم غلام باد ، که هر صبح دم مرا آرد نسیم طرهٔ تو ، ای نگار ، باد
1 ای بر مراد رأی تو ایام رامضا بسته میان بطاعت فرمان تو قضا
2 از جاه تو گرفته سیادت بسی شرف وز فر تو فزوده وزارت بسی بها