دان و آگه باش اگر شرطی نباشد از سنایی غزنوی غزل 85

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

دان و آگه باش اگر شرطی نباشد با منت

1 دان و آگه باش اگر شرطی نباشد با منت بامدادان پگه دست منست و دامنت

2 چند ازین شوخی قرارم ده زمانی بر زمین نه همین آب و زمین بخشید باید با منت

3 سوزنی گشتم به باریکی به خیاطی فرست تا همی دوزد گریبان و زه پیراهنت

4 آتش هجرت به خرمنگاه صبرم باز خورد گفت از تو بر نگردم تا نسوزم خرمنت

5 گر نگیری دستم ای جان جهان در عشق خویش پیشت افتم باژگونه خون من در گردنت

عکس نوشته
کامنت
comment