- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دان و آگه باش اگر شرطی نباشد با منت بامدادان پگه دست منست و دامنت
2 چند ازین شوخی قرارم ده زمانی بر زمین نه همین آب و زمین بخشید باید با منت
3 سوزنی گشتم به باریکی به خیاطی فرست تا همی دوزد گریبان و زه پیراهنت
4 آتش هجرت به خرمنگاه صبرم باز خورد گفت از تو بر نگردم تا نسوزم خرمنت
5 گر نگیری دستم ای جان جهان در عشق خویش پیشت افتم باژگونه خون من در گردنت