زبیدادت ننالد چون دل از طبیب اصفهانی غزل 131

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

زبیدادت ننالد چون دل من؟

1 زبیدادت ننالد چون دل من؟ که هر دم می کنی در خون دل من

2 ندانستی دلم را قدر و بسیار بجوئی و نیابی چون دل من

3 تومعشوقی سزد شادان دل تو منم عاشق سزد محزون دل من

4 تو ساغر می کشی با غیر و غافل که حسرت می کشد در خون دل من

5 چه ساغرهای حسرت زد شب هجر بیاد آن لب میگون دل من

6 مروت نیست ورنه برقی از آه زدی در خرمن گردون دل من

7 دلم آمد بتنگ از سینه ای کاش فتد زین کنج غم بیرون دل من

8 طبیب آن باده ام در ده که سازد بیک پیمانه دیگرگون دل من

عکس نوشته
کامنت
comment