می‌کند نظاره تا بر روی از طغرل احراری غزل 203

طغرل احراری

طغرل احراری

طغرل احراری

می‌کند نظاره تا بر روی آن تنناز رقص

1 می‌کند نظاره تا بر روی آن تنناز رقص همچو آن طفلی که در گلشن کند از ناز رقص

2 جلوه حسنش کنون در چشم بازش می‌کند چون خرام جلوه تیهو به چشم باز رقص

3 دارد از خط لبش پیغمبر حسنش کتاب طرفه پیغمبر که می‌باشد ورا اعجاز رقص!

4 در خم زلفش دلم امروز می‌رقصد چنان همچو آن گویی که سازد پیش چوگان‌باز رقص

5 رشک رقاص است انجام تپش‌های دلم گر کند آن شوخ رقاصی دم آغاز رقص

6 دوش در آهنگ «عشاق » از «نوا» می‌کوفت پا می‌کند آن گل‌بدن امروز در «شهناز» رقص

7 مطربا زیر و بم قانون خود را ساز کن تا نسازد آن پری در انجمن ناساز رقص!

8 دیشبم یک بار رقصیدی کنون بهر خدا! باز رقص و باز رقص و باز رقص و باز رقص!!

9 سر عشقم طغرل از تمکین دل پوشیده بود بس که می‌رقصد دلم ترسم شود غماز رقص!

عکس نوشته
کامنت
comment