-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میکند نظاره تا بر روی آن تنناز رقص همچو آن طفلی که در گلشن کند از ناز رقص
2 جلوه حسنش کنون در چشم بازش میکند چون خرام جلوه تیهو به چشم باز رقص
3 دارد از خط لبش پیغمبر حسنش کتاب طرفه پیغمبر که میباشد ورا اعجاز رقص!
4 در خم زلفش دلم امروز میرقصد چنان همچو آن گویی که سازد پیش چوگانباز رقص
5 رشک رقاص است انجام تپشهای دلم گر کند آن شوخ رقاصی دم آغاز رقص
6 دوش در آهنگ «عشاق » از «نوا» میکوفت پا میکند آن گلبدن امروز در «شهناز» رقص
7 مطربا زیر و بم قانون خود را ساز کن تا نسازد آن پری در انجمن ناساز رقص!
8 دیشبم یک بار رقصیدی کنون بهر خدا! باز رقص و باز رقص و باز رقص و باز رقص!!
9 سر عشقم طغرل از تمکین دل پوشیده بود بس که میرقصد دلم ترسم شود غماز رقص!