- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دودی ز آهم ار بدرون نی اوفتد آتش بخشک و تر ز صدای وی اوفتد
2 از سر ربود هوش من آنچشم پرخمار تادیگر اتفاق افاقت کی اوفتد
3 آرد مذاق حکمت اشراق طبع می عکسی اگر زروت بجام می افتد
4 سلطان اگر بدولت وصلت رسد بخواب از چشمش افسر جم و تخم کی اوفتد
5 ترسم که جان بوصل نماند ز شوق اگر چشمم بروی قاصد فرخ پی اوفتد
6 گفتم که وعدۀ تو چه شد گفت کی کجا آری دوای درد کهن بر کی اوفتد
7 ترسم بهار گلشن روی تو سر شود زینطول ناز و وعدۀ ما بردی اوفتد
8 ابجذ به جنون سوی لیلی مکش مرا ایمن نیم که آتش من در حی اوفتد
9 نیر رو آبجو که جهان جز سراب نیست بیحاصل است کار که بر لاشی اوفتد