1 مستند مجردان اسرار امشب در پرده نشستهاند با یار امشب
2 ای هستی بیگانه از این ره برخیز زحمت باشد بودن اغیار امشب
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 آمد مه ما مستی دستی فلکا دستی من نیست شدم باری در هست یکی هستی
2 از یک قدح و از صد دل مست نمیگردد گر باده اثر کردی در دل تن از او رستی
1 همرنگ جماعت شو تا لذت جان بینی در کوی خرابات آ تا دردکشان بینی
2 درکش قدح سودا هل تا بشوی رسوا بربند دو چشم سر تا چشم نهان بینی
1 بوقلمون چند از انکار تو در کف ما چند خلد خار تو
2 یار تو از سر فلک واقف است پس چه بود پیش وی اسرار تو
1 دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
2 در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
1 هله هش دار که در شهر دو سه طرارند که به تدبیر کلاه از سر مه بردارند
2 دو سه رندند که هشیاردل و سرمستند که فلک را به یکی عربده در چرخ آرند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به