ایا معمار دین اول دل و دین از سنایی غزنوی غزل 321

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

ایا معمار دین اول دل و دین را عمارت کن

1 ایا معمار دین اول دل و دین را عمارت کن پس آنگه خیز و رندان را سحرگاهی زیارت کن

2 خرابات ای خراباتی به عین عقل چون دیدی نهان از گوشه‌ای ما را به عین سر اشارت کن

3 بکش خط بر همه عالم ز بهر رند میخانه زیارت رند حضرت را برو مسح و طهارت کن

4 جهان کفر و ایمان را ز سوز عشق بر هم زن عیار نیک بر کف گیر و یک ساعت عبارت کن

5 به سیم و زر خراباتی همی با تو فرو ناید تو با رند خراباتی به جان و دل تجارت کن

6 حرارت‌های نفسانی بسوزد دینت را روزی اگر در راه دین مردی علاج این حرارت کن

7 ز دعوی گر کله داری سنایی را کلاهی نه ز معنی گر زیان بینی عبارت را کفارت کن

عکس نوشته
کامنت
comment