الهی دانی که بی تو هیچکسم، دستم گیر که در تو رسم، بظاهر قبول دارم بباطن تسلیم نه از خصم باک دارم نه از دشمن بیم،...
الهی دانی که بی تو هیچکسم، دستم گیر که در تو رسم، بظاهر قبول دارم بباطن تسلیم نه از خصم باک دارم نه از دشمن بیم، اگر دل گوید چرا ؟ گویم ر افکنده ام و اگر خرد گوید چرا جواب دهم که من بنده ام. ,
الهی کجا بازیابم آن روز که تو مرا بودی و من نبودم، تا باز به آن روز رسم میان آتش و دودم اگر به دو گیتی آن روز یابم بر سودم و اگر بود خود را یابم به نبود خود خشنودم. ,