- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نسزد به وضع فسردگی ز بهار دل مژه بستنت که گداخت جوهر رنگ و بو به فشار غنچه نشستنت
2 مکش ای حباب بقا هوس، الم ستمگری نفس چقدر گره به دل افکند خم و پیچ رشته گسستنت
3 به تکلف قدح هوس سر وبرگ حوصله باختی نرسیده نشئهٔ همتی ز ترنگ ذوق شکستنت
4 چه نمود فرصت بیش وکمکه رمیدی از چمن عدم ننشست رنگ تاملی چوشراربرزخ جستنت
5 تو نوای محفل غیرتی ز چه روفسردهٔ غفلتی نفسی که زخمه به تار زد که نبود اشارهٔ رستنت
6 همه دم ز قلزم کبریا تب شوق میزند این صلا که فریب موج گهر مخور ز دو روزه آبله بستنت
7 چه وفاست بیدل سختجان که دم جدایی دوستان جگر ستمزده خون شود ز حیای سینه نخستنت