- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کاری مکن که رخصت آه سحر دهم وین تند باد را به چراغ تو سردهم
2 آبم ز جوی تیغ تغافل مده ، مباد نخلی شوم که خنجر الماس بردهم
3 سیلی ز دیده خواهدم آمد دل شبی اولیتر آنکه من همه کس را خبر دهم
4 کشتی نوح چیست چو توفان گریه شد هرتخته زان سفینه به موجی دگر دهم
5 لرزد دلم که خانه حسنت کند سیاه گر اندک اختیار به دود جگر دهم
6 افسردگی بس است که باد خزان شود آه ار به بوستان جمال تو سر دهم
7 بیداد کیش من متنبه نمیشود وحشی من این ندای عبث چند دردهم