1 الهی آشنا کن ساقی بیگانه ما را که از زهر نگاهی پر کند پیمانه ما را
2 دل از بی دردی آمد در فغان سودای عشقی کو که در زنجیر خاموشی کشد دیوانه ما را
3 حدیث درد عشق ما به نام دیگران گویید به این تقریب شاید بشنود افسانه ما را
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 آیینه خرد حسن ز بازار دل ما سوگند خورد عشق به دیدار دل ما
2 آنها که دل از گل،ستم از رحم ندانند حیف است که باشند هوادار دل ما
1 جواب از خود رود چون بر زبان آری سؤالی را شنیدن محو گردد گر به کس گویی خیالی را
2 چمن پیرای الفت خود گل و خود بلبل خویش است ز پرواز هوایت شعله باغی کرده بالی را
1 بی رخت شکوه ز بخت سیهی نیست مرا لاف طاقت زده ام کم گنهی نیست مرا
2 دیده گر جلوه گه گلشن امید شود همچو نرگس سر و برگ نگهی نیست مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **