-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیامد نخل آه از سینه پرداغ من بیرون نکرد این سرو هرگز سر زدیوار چمن بیرون
2 درین محنت سرا چون نال اگر چاهت وطن باشد بفرقت تیر اگر بارد نیابی از وطن بیرون
3 غم افشای رازم نیست در بزمش که می دانم زبس دلبستگی ناید زبزم او سخن بیرون
4 گلی را باش بلبل کو نقاب از رخ چو بگشاید کند از شرم اول باغبان را از چمن بیرون
5 بفکر خاتم لعل لبش هر گاه می افتم نمی آرم بسان خاتم انگشت از دهن بیرون
6 نمی دانم کلیم از حسرت روی که بود امشب که می شد هایهای اشک شمع از انجمن بیرون