اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای
اوحدی مراغه‌ای

گفتم که: بگذرانم روزی از اوحدی مراغه‌ای غزل 815

غزل 815 ام از 1326 غزلیات

گفتم که: بگذرانم روزی به نام و ننگی؟

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11

1 گفتم که: بگذرانم روزی به نام و ننگی؟ خود با کمند عشقم وزنی نبود و سنگی

2 رفت از دهان تنگش بار و خرم به غارت دردا! که بر نیامد خروار من به تنگی

3 رخ می‌نمود از اول و اکنون همی نماید از بهر کشتن ما هر ساعتی بینگی

4 احوال خود بگویم با زلفش آشکارا اکنون که جز سیاهی ما را نماند رنگی

5 تا کی نهان بماند در زیر پنبه آتش؟ هم بر زنیم ناگه این شیشه را به سنگی

6 تا دامن قیامت بیرون نرفتی از کف ما را به دامن او گر می‌رسید چنگی

7 صبرو قرار ازان دل، زنهار! تا نجویی کش در برابر آید زین گونه شوخ شنگی

8 رویی بدان لطافت، چون پرده باز گیرد بیننده را نماند سامان هوش و هنگی

9 بس تیرغم که در دل ما را رسید، لیکن در سالها نیامد بر سینه زین خدنگی

10 گردن به غم نهادم کز درد دوری او شادی نمی‌نماید نزدیک من درنگی

11 از بهر اوست با من یک شهر دشمن، ار نه با اوحدی کسی را خشمی نبود و جنگی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گفتم که: بگذرانم روزی به نام و ننگی؟

شاعر شعر گفتم که: بگذرانم روزی به نام و ننگی؟ چه کسی است ؟

شاعر شعر گفتم که: بگذرانم روزی به نام و ننگی؟ اوحدی مراغه‌ای می باشد.

شعر گفتم که: بگذرانم روزی به نام و ننگی؟ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر گفتم که: بگذرانم روزی به نام و ننگی؟ چیست ؟

قالب شعر گفتم که: بگذرانم روزی به نام و ننگی؟ غزل است

مضمون اصلی شعر گفتم که: بگذرانم روزی به نام و ننگی؟ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
اوحدی مراغه‌ای

گفتم که: بگذرانم روزی از اوحدی مراغه‌ای غزل 815

غزل 815 ام از 1326 غزلیات
بنر