فیض کاشانی

فیض کاشانی

فیض کاشانی
فیض کاشانی

شد تهی از عشق سر بی باده این از فیض کاشانی غزل 331

غزل 331 ام از 1187 غزلیات

شد تهی از عشق سر بی باده این میخانه ماند

1 شد تهی از عشق سر بی باده این میخانه ماند صاحب منزل برون شد خشت و خاک خانه ماند

2 معنی انسان برفت و صورت انسان بجاست جان ز تن می از قدح شد قالب و پیمانه ماند

3 سالها شد زینچمن گلبانگ عشقی برنخواست از محبت صوت و حرف از عاشقی افسانه ماند

4 عاشق حسن مجازی عقل را در عشق باخت حسن شد سوی حقیقت او چنین دیوانه ماند

5 شمع چون آگه شدی از سوز دل پروانه سوخت سوخت شمع و داغ حسرت بر دل پروانه ماند

6 از برم رفت آن نگار و عقل و هوش از سر ببرد یادگارم ز آن پری داغ دل دیوانه ماند

7 بار جان با عشق جانان بر نمی‌تابید دل جان برونشد از تنم در دل غم جانانه ماند

8 بار هستی فیض بر گردن گرفت از بهر آن کاشنای دوست گردد همچنان بیگانه ماند

9 هیچکس آگه نشد از سر این بحر شگرف سوخت بس غواص را دم در صدف دردانه ماند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شد تهی از عشق سر بی باده این میخانه ماند

شاعر شعر شد تهی از عشق سر بی باده این میخانه ماند چه کسی است ؟

شاعر شعر شد تهی از عشق سر بی باده این میخانه ماند فیض کاشانی می باشد.

شعر شد تهی از عشق سر بی باده این میخانه ماند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر شد تهی از عشق سر بی باده این میخانه ماند چیست ؟

قالب شعر شد تهی از عشق سر بی باده این میخانه ماند غزل است

مضمون اصلی شعر شد تهی از عشق سر بی باده این میخانه ماند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر