دمی با تو بودن از محمدحسین غروی اصفهانی غزل 121

محمدحسین غروی اصفهانی

آثار محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

دمی با تو بودن که جان جهانی

1 دمی با تو بودن که جان جهانی بود خوشتر از یک جهان زندگانی

2 بکن جلوه ای شاهد عالم آرا که چون شمع دارم سر سرفشانی

3 ز طور تو هیهات اگر پا بگیرم نیندیشم از پاسخ «لن ترانی»

4 چه پروانه پروا ندارم ز آتش بود نیستی هستی جاودانی

5 تو ای خضر رهبر دلیل رهم شو که زین وادی هولناکم رهانی

6 بسی دورم از شاهراه طریقت ز کوی حقیقت ندیدم نشانی

7 چه باشد که افتاده ای را به همت بسر حد اقلیم عزت رسانی

8 خرابم کن از بادۀ عشق چندان که آسوده گردم ز دنیای فانی

9 دل مفتقر در هوای تو خون شد بیا تا که باقی بود نیمه جانی

عکس نوشته
کامنت
comment