-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دمی بی عشق خوبان پری رخسار چون باشم بعالم بهر کاری آمدم بی کار چون باشم
2 چو دیده ام قامتش از بی خودی خود را ندانستم خدا داند بوقت دیدن رفتار چون باشم
3 شدم در تنگنای دهر بیزار از دل و از جان جدا از یار در یک خانه با اغیار چون باشم
4 مکن از نالهای زار دور از بزم او منعم نیم در بزم او بی نالهای زار چون باشم
5 منم چون عکس بر مرآت هستی بی شعور از خود وجود من ز دیدارست بی دیدار چون باشم
6 رقیبان را نمی خواهم که بینم چون کنم یارب رقیبان همدم یارند من بی یار چون باشم
7 ندارم صبر بی رویش نخواهم رفت از کویش فضولی عندلیبم بی گل و گلزار چون باشم