خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

دلا زارت برون نتوان از خاقانی شروانی غزل 272

غزل 272 ام از 1365 غزلیات

دلا زارت برون نتوان نهادن

1 دلا زارت برون نتوان نهادن قدم در موج خون نتوان نهادن

2 بر اسب عمر هرای جوانی است بر او زین سرنگون نتوان نهادن

3 تو را هر دم غم صد ساله روزی است ذخیره زین فزون نتوان نهادن

4 به کتف عمر میکش بار محنت که بر دهر حرون نتوان نهادن

5 به نامت چون توان کرد ابلقی را که داغش بر سرون نتوان نهادن

6 در این منزل رصد جهان می‌ستاند گنه بر رهنمون نتوان نهادن

7 خراب است آن جهان کاول تو دیدی اساسی نو کنون نتوان نهادن

8 به صد غم ریسمان جان گسسته است غمی را پنبه چون نتوان نهادن

9 دلی کز جنس برکندی نگهدار که بر ناجنس و دون نتوان نهادن

10 سرت خاقانیا در بیم راهی است کز آنجا پی برون نتوان نهادن

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دلا زارت برون نتوان نهادن

شاعر شعر دلا زارت برون نتوان نهادن چه کسی است ؟

شاعر شعر دلا زارت برون نتوان نهادن خاقانی شروانی می باشد.

شعر دلا زارت برون نتوان نهادن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر دلا زارت برون نتوان نهادن چیست ؟

قالب شعر دلا زارت برون نتوان نهادن غزل است

مضمون اصلی شعر دلا زارت برون نتوان نهادن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی