دلا چرا تو چنین بیقرار و مضطربی از شمس مغربی غزل 191

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

دلا چرا تو چنین بیقرار و مضطربی

1 دلا چرا تو چنین بیقرار و مضطربی چراست نام تو قلب از چه رو منقلبی

2 بدست کیست عنانت که میکشد هر سو که هر نفس به دگر سوی و کوی منحرفی

3 گهی چو چرجی و گاهی چو بحر و گه ساحل گهی چو جنت و گاهی چو نار ملتهبی

4 گهی چو دیری و گه کعبه و گه طایف گهی چو رند خرابات و گاه محتسبی

5 بهر صفت که نماید جمال روی نگار برش بسجده درآیی ز راه مقتربی

6 دلا بگو بدلارام از سر غیرت چو نیست هیچکس غیرت از که محتجبی

7 کسی ز سایه خود اجتتاب می‌نکند منم چو سایه ات از من چرا تو مجتتبی

8 شعاع مهر بمهر آنچنان که منتسب است تو همچنان بدلارام خویس منتسبی

9 نقاب مهر رخت مغربط است در همه حال بنور روی خود از چشم خویش منقتبی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر