-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلا چرا تو چنین بیقرار و مضطربی چراست نام تو قلب از چه رو منقلبی
2 بدست کیست عنانت که میکشد هر سو که هر نفس به دگر سوی و کوی منحرفی
3 گهی چو چرجی و گاهی چو بحر و گه ساحل گهی چو جنت و گاهی چو نار ملتهبی
4 گهی چو دیری و گه کعبه و گه طایف گهی چو رند خرابات و گاه محتسبی
5 بهر صفت که نماید جمال روی نگار برش بسجده درآیی ز راه مقتربی
6 دلا بگو بدلارام از سر غیرت چو نیست هیچکس غیرت از که محتجبی
7 کسی ز سایه خود اجتتاب مینکند منم چو سایه ات از من چرا تو مجتتبی
8 شعاع مهر بمهر آنچنان که منتسب است تو همچنان بدلارام خویس منتسبی
9 نقاب مهر رخت مغربط است در همه حال بنور روی خود از چشم خویش منقتبی