- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلا اگر نفسی میزنی بصدق و صفا بجان بکوش که باشی غلام اهل وفا
2 بهر قبیله چه گردی اگر تو مجنونی بیا و قبله گزین از قبیله لیلا
3 چو تشنه لب به بیابان هلاک خواهی شد غنیمتی شمر ای دوست صحبت دریا
4 اگر تو لذت ناز حبیب میدانی شفا ز رنج بجوی و ز درد خواه دوا
5 اگر ستم رسد از دوست هم بدوست گریز کجا رود بجهان وامق از در عذرا
6 مجوی جانب جانان ز عقل راهبری که عشق دوست بود سوی دوست راهنما
7 میان شب بچراغ آفتاب نتوان جست که آفتاب هم از نور خود شود پیدا
8 بپای مورچه نتوان بکوه قاف رسید برو تو تعبیه کن خویش در پر عنقا
9 طریق عقل رها کن بعشق ساز حسین اگر تو عاشق عشقی و عشق را جویا