جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

دلا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3071

غزل 3071 ام از 6329 غزلیات

دلا همای وصالی بپر چرا نپری

1 دلا همای وصالی بپر چرا نپری تو را کسی نشناسد نه آدمی نه پری

2 تو دلبری نه دلی لیک به هر حیله و مکر به شکل دل شده‌ای تا هزار دل ببری

3 دمی به خاک درآمیزی از وفا و دمی ز عرش و فرش و حدود دو کون برگذری

4 روان چرات نیابد چو پر و بال ویی نظر چرات نبیند چو مایه نظری

5 چه زهره دارد توبه که با تو توبه کند خبر کی باشد تا با تو ماندش خبری

6 چه باشد آن مس مسکین چو کیمیا آید که او فنا نشود از مسی به وصف زری

7 کیست دانه مسکین چو نوبهار آید که دانگیش نگردد فنا پی شجری

8 کیست هیزم مسکین که چون فتد در نار بدل نگردد هیزم به شعله شرری

9 ستاره‌هاست همه عقل‌ها و دانش‌ها تو آفتاب جهانی که پرده شان بدری

10 جهان چو برف و یخی آمد و تو فصل تموز اثر نماند از او چون تو شاه بر اثری

11 کیم بگو من مسکین که با تو من مانم فنا شوم من و صد من چو سوی من نگری

12 کمال وصف خداوند شمس تبریزی گذشته‌ست ز اوهام جبری و قدری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دلا همای وصالی بپر چرا نپری

شاعر شعر دلا همای وصالی بپر چرا نپری چه کسی است ؟

شاعر شعر دلا همای وصالی بپر چرا نپری جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر دلا همای وصالی بپر چرا نپری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر دلا همای وصالی بپر چرا نپری چیست ؟

قالب شعر دلا همای وصالی بپر چرا نپری غزل است

مضمون اصلی شعر دلا همای وصالی بپر چرا نپری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر