دلا چون در خم چوگان عشق از حسین خوارزمی غزل 262

حسین خوارزمی

آثار حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

دلا چون در خم چوگان عشق دوست چون گوئی

1 دلا چون در خم چوگان عشق دوست چون گوئی اگر ضربت زند شاید که از خدمت سخن گوئی

2 اگر کشتن بود کامش ترا باید شدن رامش نخواهی جستن از دامش که او شیر و تو آهوئی

3 ز جام عشق اگر مستی بشو دست از غم هستی چو در دلدار پیوستی ز غیر او چه میجوئی

4 ز شوق روی آن دلبر فدا کن مال و جان و سر ز عقل و دین و جان بگذر اگر دیوانه اوئی

5 چو یار آمد بدلجوئی بهر جانب چه میپوئی چو با تست آنچه میجوئی چرا آشفته هر سوئی

6 از این تخمیر آب و گل توئی مقصود حق ای دل توئی دریای بی ساحل بصورت گر چه چون جوئی

7 ز گوهرهای گنج شه بغواصی شوی آگه در این دریا اگر یکره دو دست از جان فرو شوئی

8 حسین از فیض سبحانی مشامی جوی روحانی که از نفخات ربانی ریاحین رضا بوئی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر