-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلا بار وجود از خویش افکن درین ره کاری آخر پیش افکن
2 تو صید عالم قدسی درین دشت کمند وحدتی بر خویش افکن
3 دل آسوده را در خون فرو بر بر آن مژگان کافر کیش افکن
4 مگر در خواب بینی روی راحت چو گل بستر بروی نیش افکن
5 بر آن پستی، که دارد قصر شاهی نظر از کلبه درویش افکن
6 بره گر پیش پای خود نبینی گنه بر عقل دوراندیش افکن
7 اگر سرمایه خونابه کم شد دلا زان لب نمک بر ریش افکن
8 گر از تقصیرها داری خجالت سر از شمشیر او در پیش افکن
9 کلیم از فکر آن لبهای پرشور نمک در دیگ سودا بیش افکن