- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دل چو نمیگردد در شرح زبان من وان حرف نمیگنجد در صحن بیان من
2 می گردد تن در کد بر جای زبان خود در پرده آن مطرب کو زد ضربان من
3 هم ساغر و هم باده سرمست از آن ساقی هم جان و جهان حیران در جان و جهان من
4 از غیب یکی لعلی در غار جهان آمد وان لعل شده حیران در عزت کان من
5 ما را تو کجا یابی گر موی به مو جویی چون در سر زلف او گشتهست مکان من
6 جان دوش مر آن مه را می گفت دلم خستی پیکان پر از خون بین ای سخته کمان من
7 گفتا که شکار من جز شیر کجا باشد جز لعل بدخشانی کی یافت نشان من
8 جز دلق دو صدپاره من پاره کجا گیرم باقی قماشت کو ای دلق کشان من
9 شمس الحق تبریزی از دور زمان برتر و افزوده ز هر دوری از وی دوران من