دل از تطاول زلف نگار از ملک‌الشعرا بهار غزل 318

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

دل از تطاول زلف نگار جان نبرد

1 دل از تطاول زلف نگار جان نبرد چو مارگیر کز آسیب مار جان نبرد

2 به‌ صیدگاه دل‌ آن زلف خم به‌خم دامیست که از علایق او یک شکار جان نبرد

3 دلا تجاهل عارف گزین که صاحب ذوق محقق است کزین روزگار جان نبرد

4 بدان تبختر شاهانه گرگشاید رخ پیاده‌ایست کز او یک سوار جان نبرد

5 سلاح عاشقی افتادگیست ورنه کسی به پهلوانی ازین کار زار جان نبرد

6 به رهنمایی سیمرغ بست باید دل وگرنه رستم از اسفندیار جان نبرد

7 سلامت ارطلبی کفرگوی و رندی کن که زهد و تقوی از این گیرودار جان نبرد

8 بگو به ساقی مجلس به باده افیون ریز وگرنه هیچ کس از این خمار جان نبرد

9 بر اهل فضل جهان سردگونه شد دانم کزین خزان فضیلت بهار جان نبرد

عکس نوشته
کامنت
comment