1 دلی دیرم چو مو دیوانه و دنگ زده آئینه هر نام بر سنگ
2 بمو واجند که بی نام و ننگی هر آن یارش تویی چه نام و چه ننگ
1 بوره ای دل بوره باری بشیمان مکه کاری کز آن گردی پشیمان
2 یه دو روزی بناکامی سرآریم باشه روزی که گل چینیم بدامان
1 سر سرگشتهام سامان نداره دل خون گشتهام درمان نداره
2 به کافر مذهبی دل بسته دیرم که در هر مذهبی ایمان نداره
1 نفس شومم بدنیا بهر آن است که تن از بهر موران پرورانست
2 ندونستم که شرط بندگی چیست هرزه بورم بمیدان جهانست
1 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی
2 اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بی
1 اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
2 یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون