دگر گفت از سرایندهٔ فرامرزنامه فرامرزنامه 61

سرایندهٔ فرامرزنامه

آثار سرایندهٔ فرامرزنامه

سرایندهٔ فرامرزنامه

دگر گفت کای جمله،دریای راز

1 دگر گفت کای جمله،دریای راز مرا مشکلی هست بگشای راز

2 به گیتی جفاکاره و دل شکن که بینی که بد گشت با انجمن

3 بگریید زان پیر آموزگار که این بد نباشد بجز روزگار

4 کزو هیچ بیچاره خشنود نیست نبینم کسی را کزو دود نیست

5 همه دل فکارند و گشته نژند ازو هر دلی خسته و مستمند

6 بدین سان که بینی جهنده جهان برآرد بلند و کشد ناگهان

عکس نوشته
کامنت
comment