1 دگر گفت کای پیر با آفرین به همت جهان کرده زیر نگین
2 زمیدان و وادی و بستان و کاخ چه باشد کزین پیش باشد فراخ
3 بزرگ و فراخی گره هیچ چیز نباشد به گیتی چه دانیم نیز
1 فرامرز چون کرد آنجا درنگ نویسنده ای خواند با فر وهنگ
2 بفرمود تا نامه ای دلپذیر پر از پند و اندرز و با دار وگیر
1 دگر گفت کی پهلو دلپذیر به سالی جوان و به اندیشه پیر
2 سواری شنیدم که چون برنشست شد از دست وافتاد بر سر نشست
1 دگر گفت کای بحر دانشوری تو فرهنگیان را یکایک سری
2 درختی شنیدم همه برشده زاشیا یکایک فراتر شده