1 دگر گفت کای پیر با آفرین به همت جهان کرده زیر نگین
2 زمیدان و وادی و بستان و کاخ چه باشد کزین پیش باشد فراخ
3 بزرگ و فراخی گره هیچ چیز نباشد به گیتی چه دانیم نیز
1 دگر گفت کای بحر دانشوری تو فرهنگیان را یکایک سری
2 درختی شنیدم همه برشده زاشیا یکایک فراتر شده
1 سرماه فرمود تا کرنای دمیدند و برداشت لشکر زجای
2 جوانی سرافراز با رای وکام ابا پهلوان، خویش و دستور نام
1 ایا دوستداران والا گهر زمن بشنوید این چنین سر به سر
2 زنو آورم داستانی زپی زهندوستان آورم ملک ری