-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دی فرد و خفته بخت سوی ارمن آمدم امروز جفت نعمت بسیار میروم
2 دیدم دو بحر، بحر ایادی و بحر آب من زین دو بحر شاکر آثار میروم
3 لب تشنه آمدم به لب بحر شور لیک سیراب بحر عذب صدفدار میروم
4 گر خشکسال بخل جهان را گرفت، من غرق سحاب جود گهر بار میروم
5 یعنی ز صبح صادق انعام شمس دین از شرم سرخ روی و شفقوار میروم
6 در گوش گاو خفتهام از امن کز عطاش با گنج گاو و دولت بیدار میروم
7 کاس کرم دهد به من و من ز خرمی سرمست کاس از دل هشیار میروم
8 کس مرغ را که داشت به پروار ندهد آب من مرغوار ز آب به پروار میروم
9 نزد رئس چون الف کوفی آمدم چون دال سرفکنده خجل سار میروم
10 بر عین غین گشته ز خجلت ز عین مال چون حرف غین بین که گرانبار میروم
11 از پیش این رئیس نکوکار پاک زاد افکنده سر، چو خائن بدکار میروم