1 ای محترم مدافع حریت عباد ای قائد شجاع، هواخواه عدل و داد
2 کردی پی سعادت ما، جان خود فدا پاینده باد نام تو، روحت همیشه شاد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 خسته از دست روزگار شدم ماندم آنقدر تا ز کار شدم
2 خون دل آنقدر بدامن ریخت که من از دیده شرمسار شدم
1 ز زلف بر رخ همچون قمر نقاب انداخت فغان که هاله برخسار آفتاب انداخت
2 هلاک ناوک مژگان آنکه سینه ما نشانه کرد و بر او تیر بی حساب انداخت
1 در عشق بدان فرق شهنشاه و گدا نیست کس نیست که در کوی بتان بیسر و پا نیست
2 در حسن تو انگشت نما هستی و لیکن در عشق تو جز من کسی انگشت نما نیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **