1 ای داده به باد عمر از نادانی تو قیمت عمر خویش کی میدانی؟!
2 فردا که به زیر خاک تنها مانی گویی که کنم توبه ولی نتوانی!
1 حضور خویش خواهی جبر ما را تو مغروری به حسن ای بیمدارا!
2 به سیخ ناز مژگانت کشیدی دل دلدادگان مبتلا را!
1 میکنم جان در غم او کندن جانم عبث در وفایش عهد کردم عهد و پیمانم عبث!
2 نالهام بشنید و تأثیری به گوش او نکرد از فراقش گریه و فریاد و افغانم عبث!
1 ماه من هرگه کشاید طره لبلاب را میبرد از جعد هر زن گوش آب و تاب را
2 افکند از رتبه از رخ افکند جلباب را درد انوار جمالش صافی مهتاب را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به