-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تیره شد در چشمم از دنیا بدر باید شدن تنگ شد جا بر دلم جای دگر باید شدن
2 عقدهٔ دنیا زبال مرغ جان باید گشود سوی فردوس برین با بال و پر باید شدن
3 پای تن بگذار و با بال روان پرواز کن تاج قرب ار خواهی اینره را بسر باید شدن
4 متبع شرکست خود بینی ره توحید را از وجود فانی خود بیخبر باید شدن
5 لوح دلرا شست و شوئی باید از ادناس طبع از کدورتهای جسمانی بدر باید شدن
6 راه حق آسان توان رفتن بر آثار قدم پیشوایان رفته اینره بر اثر باید شدن
7 معرفت را چون نهایت نیست راهش بیحد است هر چه زان حاصل شود زان بیشتر باید شدن
8 تا نگردی فانی اندر حق نیاسائی ز خود کی شیء هالک را مستقر باید شدن
9 فیض را چون عمر بگذشت و شد آلایش ز دست سوی دارالخلد جنت زودتر باید شدن