1 دگر ره گفت کز دور فلک خیز زمین را با هوا شرحی برانگیز
2 جوابش داد به کز پند پرسی زمینی و هوائی چند پرسی
3 هوا بادیست کز بادی بلرزد زمین خاکیست کو خاکی نیرزد
4 جهان را اولین بطنی زمی بود زمین را آخرین بطن آدمی بود
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 چو برزد بامدادان خازن چین به درج گوهرین بر قفل زرین
2 برون آمد ز درج آن نقش چینی شدن را کرده با خود نقش بینی
1 نکیسا در ترنم جادوی ساخت پس آنگه این غزل در راهوی ساخت
2 بساز ای یار با یاران دلسوز که دی رفت و نخواهد ماند امروز
1 نشسته شاه روزی نیم هشیار به امیدی که گردد بخت بیدار
2 در آمد قاصدی از ره به تعجیل ز هندستان حکایت کرد با پیل
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به