1 جامه پر صورت دهر، ای جوان چرک شد و شد به کف گازران
2 رنگ همه خام و چنان پیچ و تاب منتظرم تا چه برآید ز آب؟
1 دریغ! مدحت چون درو آبدار غزل که چابکیش نیاید همی به لفظ پدید
2 اساس طبع ثنایست، بل قویتر ازان ز آلت سخن آمد همی همه مانیذ
1 بینی و گنده دهان داری و نای خایگان غر، هر یکی همچون درای
1 حسودانت را داده بهرام نحس ترا بهره کرده سعادت زواش
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار