دهل و نای دریدیم به از نظیری نیشابوری غزل 146

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

دهل و نای دریدیم به آوازه صبح

1 دهل و نای دریدیم به آوازه صبح بانگ فتحی نشنیدیم ز دروازه صبح

2 دیر گشتیم ز فیض سحر آگاه، دریغ جامه یی پاره نکردیم به اندازه صبح

3 کم خراشست دم مرغ سحر برخیزید جگری تازه کنیم از نمک تازه صبح

4 می و معشوق به اندازه ما می باید رطل خورشید کند چاره خمیازه صبح

5 مغفر جام بیارابرش می در زین کش تا به یک حمله کنم غارت جمازه صبح

6 سپه شب به شبیخون دعا بشکستم علم روز زنم بر در دروازه صبح

7 رفته اوراق شب و روز به هم برچینیم بخیه ثابت و سیاره شیرازه صبح

8 دست در گردن عذرای جهان اندازم حله روز به هم برزنم و غازه صبح

9 سرو و شمشاد به وجدند «نظیری » وقتست به سر شاخ سراییم سر آوازه صبح

عکس نوشته
کامنت
comment