1 دگر ره گفت کاجرام کواکب ندانم بر چه مرکوبند راکب
2 شنیدستم که هر کوکب جهانیست جداگانه زمین و آسمانیست
3 جوابش داد کاین ما هم شنیدیم درستی را بدان قایم ندیدیم
4 چو وا جستیم از آن صورت که حالست رصد بنمود کاین معنی محالست
1 چو روزی چند شاه آنجا طرب کرد به یاری خواستن لشگر طلب کرد
2 سپاهی داد قیصر بیشمارش به زر چون زر مهیا کرد کارش
1 شفاعت کرد روزی شه به شاپور که تا کی باشم از دلدار خود دور
2 بیار آن ماه را یک شب درین برج که پنهان دارمش چون لعل در درج
1 دگر ره گفت ما اینجا چرائیم کجا خواهیم رفتن وز کجائیم
2 جوابش داد و گفت از پرده این راز نگردد کشف هم با پرده میساز