فیض کاشانی

دگر آمد رقیب‌ آزار جان شد از فیض کاشانی غزل 316

غزل 316 ام از 1187 غزلیات

خانه / فیض کاشانی / دیوان اشعار فیض کاشانی / غزلیات در دیوان اشعار / غزل شماره 316

1 دگر آمد رقیب‌ آزار جان شد گران شد بار و بار دل گران شد

2 نه با اغیار جانانرا توان دید نه بیجانان بجائی میتوان شد

3 سبک گر ساعتی رفتم ببزمش در آنساعت رقیب آمد گران شد

4 چو آمد یار آمد نیز اغیار چو رفت آزار دل آرام جان شد

5 نه دل کندن توان از صحبت یار نه با دشمن مصاحب میتوان شد

6 مسلمانان مرا راهی نمائید ازین محنت چه سان بیرون توان شد

7 گل بیخار نتوان چید ای فیض ببزمش با رقیبان می‌توان شد

فیض کاشانی

شعر شعر کهن غزل فیض کاشانی

عکس نوشته

کامنت

شعر های دیگر از فیض کاشانی

1 ذره ذره نور حق را جلوه گاهی دیگر است یک بیک بر وحدت ذاتش گواهی دیگر است

2 اهل دل ببنند در هر ذره از حق جلوه هر دم ایشانرا برخسارش نگاهی دیگر است

1 دل که ویران اوست آباد است جان چو غمناک از او بود شاد است

2 موبمو خویش را بدو بندم هر که در بند اوست آزاد است

1 بیابیا که دلم در هوات بیمار است بخور غمم که سراپایم از غمت زار است

2 برس برس که زغمزه نماند جز نفسی بوصل خویش بمن زس که عمر بسیار است

شاعر شعر دگر آمد رقیب‌ آزار جان شد فیض کاشانی می باشد.

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر دگر آمد رقیب‌ آزار جان شد غزل است

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.

شعربعدی

1187 / 316

شعرقبلی

بنر