سرو روان چو کوه از امیر معزی نیشابوری غزل 17

امیر معزی نیشابوری

آثار امیر معزی نیشابوری

امیر معزی نیشابوری

سرو روان چو کوه به کردار ماه کرد

1 سرو روان چو کوه به کردار ماه کرد خط آمد وکنارهٔ ماهش سیاه کرد

2 آن خط مشک بوی که بر عارضش دمید بر گل سپاه مورچه‌ گویی که راه کرد

3 چیره شدیم ما به‌ گنه بر به عشق از آنک صد ره به عجز توبهٔ ما را تباه‌کرد

4 وز توبه برکنار فتادیم از آنکه او رخسارگان چو توبهٔ ما را سیاه کرد

5 بنمود بامداد زخرگاه روی خویش خیره بماند هرکه به ‌رویش نگاه کرد

6 بس طبع را که چشم نژندش نژند کرد بس پشت را که زلف دوتاهش دو تاه کرد

7 زان پیش کافتاب برآورد سر زکوه چون آفتاب روی به ایوان شاه کرد

8 شاه بزرگوار ملک‌سنجر آنکه بخت او را سزای مملکت و تاج وگاه کرد

9 خواند خلیفه ناصر دینش زبهر آنک هر جاکه رفت نصرت دین اِله‌کرد

عکس نوشته
کامنت
comment