- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سرو و صنوبر شد خجل از قامت زیبای او آشفته سنبل با سمن از زلف عنبرسای او
2 یک سو دریده پیرهن گل از گل رویش نگر خون بسته در دل غنچه را دیگر طرف سودای او
3 در دل هوای عشق او داغست چون من لاله هم تیری کجا ننشسته است از نرگس شهلای او؟!
4 چون از خرامان رفتنش شمشاد حسرت آورد وه این چه قد و قامت است جانست سر تا پای او؟!
5 آید اگر سوی چمن سرسبز گردد انجمن! خضر نبی پیدا شود از نقش خاک پای او!
6 نالم چو نی از دوریاش روز و شب و شام و سحر باشد نصیب من شود یک جرعه از صهبای او
7 از بس غلام درگهش گشتند یکسر صادقان طغرل غلام صادق است گلشن بود مأوای او!