- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ناز برگیرد کمان در وقت ترکش بستنت فتنه پاکوبان شود هنگام ابرش جستنت
2 لاله آتشناک رویاند ز آب و خاک دشت ز آب خوی رخساره از گرد سواری شستنت
3 پیش دست و قبضهات میرم که خوش مردم کش است در کمان ناز تیر دلبری پیوستنت
4 تا چه آتشها کند بر هر سر کویی بلند شوخی طبع تو و یک جا دمی نشستنت
5 وحشیم من جای من میدانگه نخجیر تست نیستم صیدی که باید کشت و باید خستنت