مژه‌واری ز خواب ناز جستی از بیدل دهلوی غزل 2659

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

مژه‌واری ز خواب ناز جستی

1 مژه‌واری ز خواب ناز جستی دو عالم نرگسستان نقش بستی

2 تغافل مهر گنج کاف و نون بود تبسم کردی وگوهر شکستی

3 ز آهنگی‌که افسون نفس داشت عنان صور بر عالم گسستی

4 مگر با آن میان ربطی ندارد سخن بر معنی نایاب بستی

5 محیط آنگه محاط قطره حرف است که می‌داند چسان در دل نشستی

6 خودآرایی چه مستور و چه اظهار خراباتی چه مخموری چه مستی

7 نه اینجا سبحه ره دارد نه زنار تو دیرستان ناز خود پرستی

8 تحیر چشم بند سحرکاری‌ست بهار بی‌نشانی گل به دستی

9 دریغا رمز خورشیدت نشد فاش ابد رفت و همان صبح الستی

10 کسی دیگر چه اندیشد چه فهمد به آیینی‌که نتوان یافت هستی

11 به معراج خیالات تو بیدل بلندیهاست سر در جیب پستی

عکس نوشته
کامنت
comment