گریه خاکستر گداخته از اسیر شهرستانی غزل 260

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

گریه خاکستر گداخته است

1 گریه خاکستر گداخته است بلبل باغ ناله فاخته است

2 خس و خاشاک سرو وگل شده است هر کجا آن سوار تاخته است

3 برق رخسار گل بهار افزون باغها رنگهای باخته است

4 نرد عشق است هوش می باید بیشتر برده هرکه باخته است

5 بلبل از برگ گل کبوتر باز قد به نیرنگ بر فراخته است

6 به تغافل نگاه می پیچد چشم مست تو سخت ساخته است

عکس نوشته
کامنت
comment